۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه

تک بیتی ناب عاشقانه

-m پروانه صفت ديده به او دوخته بودم وقتی كه خبر دار شدم سوخته بودم خاكستر جسمم به سر شمع فرو ريخت اين بود وفايی كه من آموخته بودم عاشق اصفهانی -mگر چه ميدانم نمی آيی ولی هر دم ز شوق سوی در می آيم وهر سو نگاهی ميكنم ؟ -mاگر دورم زديدارت كمال بی وفايی نيست وفا آن است كه نامت را هميشه زير لب دارم ؟ -mمشومغرور اگر مشهور آفاقی به زيبايی كه من هم درغم عشق تو مشهورم به شيداِيی ؟ m-نام تو بردم و زدم آتش به جان خویش در آتشم چو شمع ز دست زبان خویش نور جهان بیگم m-سر گذشت شب هجران ت گفتم با شمع آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد زاهد علی سخیر m-گرم صد بار سوزی باز بر گرد سرت گرد نیم پروانه کز یک سوختن در دست و پا افتم نظیرنیشاپور m-سوز دل باشمع گفتم قطره اشکی فشاند بخت را نازم که یاری مهربان دارم چو شمع عبداله الفت m-سوختم اما نبودم شمع سان یکجا مقیم چون چراغ کاروان هر شب بصد جا سوختم هادی رنجبر
***********
دفتري گر بنويسند ز خوبان جهان
تو به سر دفتر خوبان جهان فهرستي
**************** صد جفا گل مي كند بلبل تحمل مي كند
دوستي آن است كه بلبل مي كند. . .!
****************** ليوان ز لبت بوسه گرفت من ز ليوان
ديدي ز لبت بوسه گرفتن به چه عنوان؟
از بس ز لبت بوسه چون قند گرفتم
از قند لبت من مرض قند گرفتم...
********************* اي ناز تو بهترين سرآغاز
چشمي به نياز ما بينداز... WebGozar.com Sms Vote code -->

Powered by WebGozar

گالری عکس و بیو گرافی شیلا خداداد

بیوگرافی در 14 آبان‌ 1359 به‌ دنيا آمدم‌. مجرد و تنها فرزند خانواده‌ هستم‌و خيلي‌ اتفاقي‌ توسط مسعود كيميايي‌ وارد سينما و بازيگري‌ شدم‌ و در كناربزرگان‌اين‌ عرصه‌ حضور پيدا كردم‌. تا به‌ حال‌ در فيلم‌هاي‌ اعتراض‌، آبي‌، عيسي‌مي‌آيد، قلبهاي ‌ناآرام‌ و مجموعه‌ تلويزيوني‌ «مسافري‌ از هند» بازي‌ كرده‌ام‌ ودر حال‌ حاضر دانشجوي‌ ترم‌ آخرمهندسي‌ شيمي‌ هستم‌ و بيست واحد بيشتر ندارم‌ تادرسم‌ تمام‌ شود. بعد از آن‌ تصميم‌ دارم‌ درباره ‌پيشنهادهايي‌ كه‌ پيرامون‌ بازي‌در چند فيلم ‌تلويزيوني‌ و سينمايي‌ به‌ من‌ شده‌، فكر كنم‌ و به‌ آنها پاسخ‌دهم‌ نمي‌دانم‌ اگه‌ همين‌ امروز قاسم‌ جعفري‌ مجددا از من‌ دعوت‌كندتا درفيلم‌ «مسافري‌ از هند» بازي‌ كنم‌ و دوباره‌ نقش‌ «سيتا» را قبول‌نمايم ‌،چه ‌عكس‌العملي‌ نشان‌ خواهم‌ داد، اما شايد اين‌ بارديگر قبول‌ نكنم‌كه‌ در نقش‌يك‌ دختر هندي‌ بازي ‌كنم‌ و يا به‌ عبارت‌ ساده‌تر زن‌ رامين‌ شوم‌و حالا كه‌اين‌موضوع‌ دوباره‌ تكرار نمي‌شود، بايد به‌ آينده ‌فكر كنم‌. البته‌تا يادم‌ نرفته‌بگويم‌ هنوز وقتي‌قسمت‌هايي‌ از سريال‌ «مسافري‌ از هند»رامي‌بينم‌، دلم‌ خيلي‌براي‌ رامين‌ مي‌سوزد; به‌ طورمثال‌ در آن‌ سكانسي‌ كه‌رامين‌ مي‌خواهد باهواپيمابه‌ دهلي‌نو بيايد تا سيتا را برگرداند، خيلي‌ناراحت‌مي‌شوم‌. به‌ هر حال‌ بازي‌در اين‌مجموعه‌ براي‌ من‌ بسيار آموزنده‌بود با مسافري‌ از هند مطرح‌ شدم قبل‌ از «مسافري‌ از هند» در چند فيلم‌ سينمايي ‌و سريال‌ بازي‌كرده‌بودم‌، ولي‌ اگر اغراق‌ نكرده‌ باشم‌، در سريال‌ مسافري‌ از هند بانقش‌«سيتا»معروف‌ شدم‌; چرا كه‌ وقتي‌ اظهار علاقه‌ مردم‌ را در خيابان‌ وهنگامي‌ كه‌با من‌ روبه‌رو مي‌شدند، ديدم‌ اين‌ مطلب‌ را متوجه‌ شدم‌ و همين‌موضوع‌ مسئوليت‌مرا بيشتر مي‌كند; چون‌ بايد با مطالعه‌ بيشتر به‌ پيشنهادهاي‌ديگر پاسخ‌ بدهم‌ تاباز هم ‌بتوانم‌ با بازي‌ مجدد خود، ذهنيت‌ روشن‌ مردم‌رانسبت‌ به‌ خودم‌ تقويت‌كنم‌ گريه‌ كردم‌ در سكانسي‌ از «مسافري‌ از هند» وقتي‌ سيتامسلمان‌ مي‌شود، اول‌بايد وارد آن‌ امامزاده ‌معروف‌ در «كن‌» مي‌شدم‌ و بعد گنبدرا مي‌ديدم‌ و به‌سوي‌ حرم‌ خيره‌ مي‌شدم‌ و در پايان‌ به‌ سوي‌ آن‌ مي‌دويدم‌ تااين‌ حس‌ را به‌بيننده‌ القا كنم‌، ولي‌ در آن‌ صحنه‌ وقتي‌ در امامزاده‌ را بازكردم‌، زدم‌زير گريه‌; چون‌ دچار حالت‌ عجيبي‌ شدم‌ كه ‌نمي‌توانم‌ براي‌ هيچ‌ كس‌تعريف‌كنم‌، با اين ‌احوال‌ نيم‌ ساعت‌ گريه‌ كردم‌ و در همين‌ جا بود كه‌قاسم‌جعفري‌ كلاكت‌ داد; چون‌ ديگر نمي‌توانستم ‌بازي‌ كنم‌ و بعد از مدتي‌كه‌ حالم‌خوب‌ شد، دوباره‌ ضبط را آغاز كرديم‌ با اين‌ تفاسير مي‌توانم‌ بگويم‌«مسافري‌ از هند» به‌خاطر همين‌واقعيت‌ها بود كه‌ پايان‌ خوشي ‌داشت‌ و توانسته‌بود در ذهن‌ بيننده‌ نقاطمثبتي‌ را ايجاد كند. خيلي‌ از نقش‌ سيتا در اين‌ سريال‌راضي‌ هستم‌; چون‌مي‌توانستم‌ با اين‌ نقش‌ به‌ خانواده‌ها شوك‌ وارد كنم‌.البته‌ نبايد ازبازي‌خوب‌ ديگر بچه‌ها هم‌ به‌ راحتي‌ بگذريم‌; چرا كه‌آنها حتي‌بهتر ازفيلم‌نامه‌ توانستند نقش‌ خود رابازي‌ كنند; به‌ طور مثال‌ حميد گودرزي‌ باحضوردر نقش‌ «فرزاد» توانست‌ اين‌ نقش‌ را بهتر از حد تصور بازي‌كند ديگر دختر هندي‌ نمي‌شوم‌ عقيده‌ دارم‌ كه‌ يك‌ بازيگر اگربا يك‌ نقش‌ رابطه‌خوبي‌ بابيننده‌ پيدا كند، ديگر هيچ‌ دليلي‌ وجود ندارد كه‌ به‌پيشنهادهاي‌ مشابه‌پاسخ‌ مثبت‌ بدهد و حالا من‌ مي‌خواهم‌ اين‌ كار را انجام‌بدهم‌ و اگرپيشنهادنقش‌هاي‌ مشابه‌ «سيتا» را داشته‌ باشم‌، پاسخ‌ من‌ به‌ آنهامنفي‌ است‌ ونمي‌خواهم‌ ديگر درهيچ‌ پروژه‌اي‌ نقش‌ دختر هندي‌ را بازي‌ كنم‌ وحالامي‌خواهم‌ بازي‌ در نقش‌ يك‌ ي‌ را هم‌ تجربه‌ كنم‌ از مردم‌ فراري‌ نيستم‌ يك‌ بازيگر معروف‌ اگر مي‌خواهد در كار خود پيشرفت‌كند، بايد آدم‌ انتقادپذيري‌ باشد و من ‌اين‌ موضوع‌ را به‌ خوبي‌ مي‌دانم‌. دربعضي‌ مواقع ‌وقتي‌ با مردم‌ روبه‌رو مي‌شوم‌، آنها از من‌ مي‌پرسند كه‌ «چراديگركمتر به‌ تلويزيون ‌مي‌آيي‌» و يا «مي‌خواهي‌ از مردم‌ فراري‌ باشي‌» كه‌در جواب‌آنها بايد نكته‌اي‌ را گوشزد كنم‌ و آن ‌اين‌ كه‌ اصلا اين‌ طور نيستچون‌ عقيده‌ دارم‌ اگربه‌ اينجا رسيده‌ام‌، با حمايت‌هاي‌ همين‌ مردم ‌بوده‌است‌; چرا كه‌ بدون‌ آنها نمي‌توانستم‌ به‌جايي‌ برسم‌ . درباره‌ اينكه‌ كمتر درتلويزيون‌حضور پيدا مي‌كنم‌ نيز بايد بگويم‌ از من‌ دعوت‌ نمي‌شود تا به‌آنجا بروم‌ رشته‌ رياضي‌ مي‌خواندم‌ براي‌ دوره‌ دبيرستان‌ رشته‌رياضي‌ را انتخاب‌كردم‌; چون‌ عاشق‌اين‌ رشته‌ بودم‌ و بعد هم‌ ديپلم‌تجربي‌گرفتم‌ و معدل‌ ديپلمم‌ بالاتر از 17بود و اگر از خود تعريف‌ نكرده‌ باشم‌، هميشه‌در درسهايم‌ موفق‌ بودم‌. در سال‌سوم‌ دبيرستان‌شاگرد اول‌ شدم‌ و در سال‌ هفتاد وهشت هم‌ ديپلم‌ گرفتم‌ و همان‌طور كه‌ در بالا هم‌ گفتم‌، دانشجوي‌ ترم‌آخرمهندسي‌ شيمي‌ هستم‌ و اجازه‌نمي‌دهم‌ شغلم‌ با درس‌ خواندنم‌ تداخل‌ پيدا كند;چون‌ براي‌ من‌ درس‌ در درجه‌اول‌ قرار داشته‌ و اهميت ‌دو چنداني‌ نسبت‌ به‌بازيگري‌ دارد. کارگردانهاي‌ بزرگ‌ تا اين‌ لحظه‌ هنوز هيچ‌پيشنهادي‌ براي‌ بازي‌ درفيلم‌ها وسريالهاي‌ طنز به‌ من‌ نشده‌ است‌، اما دوست‌دارم‌ كه‌ يك‌ بار هم‌ بازي‌ دراين‌ سوژه‌ را تجربه‌ كنم‌. البته‌ دلم‌ مي‌خواهدبراي‌ يك‌ بار هم‌ كه‌ شده‌ درفيلم‌هاي‌ كارگردانان‌ بزرگي‌ چون‌ بيضايي‌،مهرجويي‌، جيراني‌، ميلاني‌ و بني‌اعتماد بازي‌ كنم ‌. استقلالي‌ دوآتشه‌ام‌ نه‌ به‌ فوتبال‌ علاقه‌ دارم‌ و نه‌ واليبال‌، ولي‌ عاشق‌تيم‌ استقلال‌ هستم‌ و در حقيقت‌ خانواده‌ام‌ مرا مجبور كردند تا طرفدارآبي‌پوشان‌باشم‌، البته‌ دردربي‌ 56 فكر مي‌كردم‌ كه‌ استقلال‌ برنده‌ شد،اماپرسپوليس‌ در نيمه‌ اول‌ خيلي‌ خوب‌ بازي‌ كرد. به‌هر حال‌ يك‌ استقلالي‌تمام‌ عيار هستم‌. شايد خواننده‌ شدم‌ نمي‌دانم‌ در سال‌ جديد چه‌ موفقيت‌هايي‌ رادر پيش‌ رو دارم‌، ولي‌ شايد طعم‌ خوانندگي‌ را هم‌ در سال‌ 83 بچشم‌; چون‌ از چند گروه‌ تازه‌ تاسيس‌ موسيقي‌ پيشنهاد دارم‌ و آنها از من‌خواستندتا در كنسرتهايشان‌ دكلمه‌ كنم‌. اگرپيشنهاد آنها منطقي‌ بود، در روزهاي‌ آينده‌شايد با قراردادي‌ عضو گروهاي‌ موسيقي‌ شوم شیلا خداداد در گفتگو با حیات: زن در تئاتر ایران عنصری اساسی استتهران- خبرگزاری حیاتهویت زن در تئاترهای ایرانی به طور معمول یک عنصر تاثیرگذار است.شیلا خداداد بازیگر نقش افرند در نمایش «چه کسی مرا می خواند» در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و هنر حیات در خصوص حضور زنان در تئاترهای کشور گفت: زنان از جایگاه بالایی در هنر ایران برخودارند که این مساله متوجه تئاتر هم می شود ولی نکته اساسی پرداختن به زن در بعد هنری و کاری و بعد بازی اوست.وی در ادامه گفت: به طور کلی شخصیت زن در هنر ایرانی در دو بعد کلی خلاصه می شود، قدرت و ایستایی یا ضعف و سستی که این موارد در نمایشنامه ها هم حاکم است و به طور مثال در یک نمایش نامه شخصیت زن قدرت بالا و تاثیرگذار دارد و در نقش دیگر زن در حاشیه قرار دارد.وی در ادامه گفت: به طور کلی به بازیگران زن آن طور که باید بها داده نمی شود و حمایت چندانی نمی شود، این در حالی است که بازیگران زن بیش از بازیگران مرد در معرض نابودی محل و موقعیت کاری هستند و نقاط ضعف و شدت حرفه ای آن ها از تاثیر گذاری بیشتری برخوردار است.وی گفت: هویت زن در تئاتر ایرانی به طور معمول یک عنصر تاثیرگذار است که همه صحنه ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد و می تواند محور اصلی کار باشد همان طور که در سینمای کشور هویت زن به عنوان یک عنصر تاثیرگذار مطرح می شود و آن را منع می کند. (تقدیم به دوست عزیزم آقا فرهاد آقایی)

Powered by WebGozar

دنیایه اس ام اس

سوسکه داشت از کیبرد بالا می رفت، مادرش گفت قربون استعداد ویرچوالت برم
کاش بودي تا دلم تنها نبود تا اسير غصه ي فردا نبود کاش بودي تا براي قلب من زندگي اين گونه بي معنا نبود کاش بودي تا لبان سرد من بي خبر از موج و از دريا نبود کاش بودي تا فقط باور کني بعد تو اين زندگي زيبا نبود
اگر شكلات بودي شيرين ترين بودي ، اگر عروسك بودي بغلي ترين بودي ، اگر ستاره بودي روشن ترين بودي و تا زماني كه دوست مني عزيز تريني.
لره از كنار جن رد ميشه...جن ميگه بسم الله اين ديگه كي بود
یه روز یارو سوار هواپیما می شه،یهو هواپیما سقوت می کنه... . . . این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!
پيف... اه اه اه... چه بوي گندي... خفه شديم... چه خبرته؟ مگه چي خوردي؟ حمييييييييييييد! . . . تبرکه خانوم...کنسرو لوبیای تبرکه (تبلیغ کنسرو لوبیای تبرک)
تو این مملکت که اینقدر با اعتیاد مبارزه میشه تو چرا نارفیقی کردی و منو معتاد خودت کردی ؟!!
لره میاد تهران ویه تاکسی میخره که مسافر کشی کنه؛خانمی ازش میپرسه:آقا ببخشید کریم خان میرید؟ترکه میگه:آره خب اگه نمیرید که میترکید
عشق====>سرکاريه ... محبت====>تظاهره ... مهربوني====>مسخرست ... وفا====>مرده ... عهدوپيمون====>دلخوشيه ... عاطفه====>تموم شده ... مهر====> مدرسه باز ميشه
عشق نمي پرسه اهل کجايي ، فقط ميگه توي قلب من زندگي کن .. عشق نمي پرسه چرا دور هستي ، فقط ميگه هميشه با من هستي .. عشق نميگه دوستم داري؟ فقط ميگه دوستت دارم .. . . . . . . عشق خيلي غلط هاي ديگه هم ميکنه که نبايد باور کني!!
رشتيه به دوستش ميگه تهران عجب جاييهااا...... از در ترمينال که مي ري بيرون ... با يه ماشين آخرين سيستم مي يان دنبالت .... بعد مي برن بهترين رستوران شام مي دن از اون ورم دربند و درکه و قليون و حال بعدم بهترين هتل و چه تختي و رخت خوابي .. صبحم کلي پول مي زارن تو جيبت و ..... ... رفيقش مي گه : برو بابا ... تو که تاحالا تهران نرفتي ... مي گه: من نرفتم خانمم که رفته گر ديدي جواني بر درختي تكيه كرده بزن توي سرش جوون بايد به خودش تكيه كنه به غضنفر ميگن : با لوستر جمله بسازد ‌ميگه : من 3 تا دختر دارم يكي از يكي لوستر گرد و خاک تنهايي دلم و با جاذبه ي نگاهت زدودی.خونه ي قلبمو از غم پاک کردی.حالا که داری زحمت ميکشی روي اون ميز هم يه دستمال بکش!! مداح: چراغ ها رو خاموش کنین ببرمتون کربلا, چراغ ها رو که روشن میکنن میبینه همه ساک به دست وایستادن, میگه شما ترکین؟ میگن نه, ما لریم, ترکا تو اتوبوسن يه تهرونیه، يه جسد مي بره پزشكي قانوني.بهش ميگن: چطور مرده؟ ميگه: سم خورده.ميگن: پس چرا زخميه؟ ميگه: آخه نمي خورد لره تيپ ميزنه ميره بيرون.دختره بهش ميگه بخورمت.لره ميگه بهت نمياد از اين گوه خوریا بکونی دوتاسوسك پولدارازدواج مي كنند.ماه عسل ميرن توالت فرنگي
تو بهترینی .. تو خوبترینی .. تو هستی .. تو یه کلام عاشقانه ...تو ملکه زیبایی ها ... نهایت قشنگی .. تو گل ..اما من چی فقط یه آدم خالی بندم.
همین الان از آسمون زنگ زدن گفتن قشنگ ترین فرشته شون گم شده.....یه وقت منو لو ندی! دورت بگردم چیست؟ دایره ای فرضی ست که تا اطلاع ثانوی از فرد مورد نظر حمایت می کند! مثل شقايق زندگي كن، كوتاه اما زيبامثل پرستو فصلي كوچ كن، اما هدفمندمثل پروانه بمير، دردناک اما با عشقمثل خر عرعر كن، بلند اما شمرده و خوانا! مرد: عزیزم اصلاً دیگه نگران نباش، اگه بلایی سر من بیاد، آینده تو تامینه، چون من خودمو بیمه عمر کردم.زن: نگرانی من اینه که نکنه بلایی سرت نیاد! به ترکه ميگن بن بست روتعريف كن.ميگه:ميري ... ميري... ديگه نميري! حیف نون تو آمریکا داشته توی استخر غرق می شده. داد می زنه می گه:help ,I SHUT UP به پیره زنه میگن :ننه ؛ شوهرت بدیم یا بفرستیمت مکه؟؟میگه: ننه ؛ مکه که فرار نمیکنه!!! مرغ و خروس با هم میرن مغازه ی پروتئینی خروسه میگه:ببخشید یه شونه تخم مرغ بدین! فروشنده بهش میگه : شما دیگه چرا؟؟ مرغه با خجالت میگه:آخه ما هنوز نامزدیم! اس ام اس های عاشقانه به پايان فكر نكن .. انديشيدن به پايان هر چيز شيريني حضورش را تلخ مي كند .. بگذار پايان تو را غافلگير كند درست مانند آغاز حقيقت انسان به آنچه اظهار مي کند نيست، بلکه حقيقت او نهفته درآن چيزي است که از اظهار آن عاجز است بنابراين اگر خواستي او را بشناسي نه به گفته هايش, بلکه به نا گفته هايش گوش كن به نام خدا خالق انسان . به نام انسان خالق غم ها . به نام غم ها به وجود اورنده ي اشك ها . به نام اشك تسكين دهنده ي قلب ها . به نام قلب ها ايجاد گر عشق و به نام عشق زيباترين خطاي انسان لذت عشق ؛ زمانی که آن را نثار میکنید بیشتر از زمانی است که دریافتش میکنید!!! آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلكه دشواری رسیدن به سهولت است خداوند هر گاه بخواهد انساني را فاسد كند او را به تمامي آرزوهايش مي رساند سکوتم:صدای تو ؛ هوایم:هوای تو دلتنگم:برای تو ؛ تنهایم:برای تو زندگیم:فدای تو یادته بهت گفتم که خشت دیوار دلتم تو هم منو شکستی ولی اشکال نداره حالا خاک زیر پاتم کی بهم گفت این جاده رو برو تا به آخرش برسی آخر جاده تو رو دیدم بعد از کلی فکر کردن تازه فهمیدم که تو آخرشی... مي خواهم گلي را برايت بفرستم اما ميترسم از اينكه پژمرده شود پس \"س\" را از \"گل سرخ\" و \"ل\" را از گل \" لاله\" ، \"ا\" را از گل \"اطلسي\" و \"م\" را از گل \" مريم\" بر ميدارم و سلام را تقديمت مي كنم گر چه از دوري اين فاصله ها مأ يوسم از همين فاصله دور تو را مي بوسم WebGozar.com Sms Vote code -->

Powered by WebGozar

انسان ها واقعا عجیب هستن

بشر پر حرف ترين موجود روي زمين است. اين آمار را اخيرا از سوي پزشکان روسيه منتشر شده. اين محققان حد متوسط عمر بشر را هفتاد سال گرفته اند که در اين مدت انسان 13 سال حرف مي زند، 6 سال غذا مي خورد و 23 سال نيز مي خوابد. هر نفر به طور متوسط صدها تن غذا مي خورد. اگر وزن افراد را 75 تا 80 کيلو گرم بگيريم بايد گفت : هر فرد در عمر خود 1250 تا 1335 برابر وزنش غذا مي خورد. در مدت يک روز يا 24 ساعت 1000 ليتر هوا تنفس مي کند وقلبش در هر 1 دقيقه 80 تا 100 بار مي زند. با اين شرايط قلب انسان در طول زندگيش دو ميليارد و58 ميليون بار بدون وقفه واغلب بدون کوچکترين مشکلي مي زند. WebGozar.com Sms Vote code -->

Powered by WebGozar

شعر جوکککککککک چت

شعـر چـت مطالب طنز شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایشبه من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستمبگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیدادبگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ِابرو و قد بلندشبگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباستندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم منز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودمدر او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردامبرای دیدنش بی تاب بودم / زفکرش بی خور و بی خواب بودمبه خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیدهبه او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توستز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سختخلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیداررسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زودچو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / توگویی اژدهایی بر من آویختبه جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجاندیدم من اثر از قد رعنا / کمان ِابرو و چشم فریبامسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر منز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتمبه خود چون آمدم، دیدم که او نیست / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیستبه خود لعنت فرستادم که دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسربگفتم سرگذشتم را به «جاوید» / به شعر آورد او هم آنچه بشنیدکه تا گیرند از آن درس عبرت / سرانجامی ندارد قصّه ی چت

Powered by WebGozar

جواب معما

می گویند که این معما را بیلگیتس در سال 2002 طراحی کرد تا از بین 100 مهندس یکی را برای شرکتش انتخاب کند.حال بفرمایید که هر کلید کدام چراغ را روشن می کند؟یکی از کلید ها را روشن کنید و یکی دو دقیقه بعد آنرا خاموش نمایید. حالا کلید دیگری را روشن کنید و به اتاق چراغها بروید. چراغی که روشن است مربوط است به کلید دوم. دو چراغ دیگر را لمس کنید، آنکه گرم است مربوط است به کلید اول و البته آنکه سرد است مربوط است به کلید سوم است.اگر شما نتوانستید این معما را حل کنید یقینا به این دلیل بوده است که به فیزیک معما که همانا حرارت تولید شده در چراغها است توجه نداشتید و فکر خود را متمرکز بر تناظر چراغها و کلیدها نمودید، راه حلی که هرگز شما را به جواب نخاهد رساند.توان چراغها هم هیچ ربطی به حل معما ندارد. آنها را فقط برای گمراه کردن شما در معما گنجانده شده WebGozar.com Sms Vote code -->

Powered by WebGozar

بهانه دخترا همیشه ....

بهانه ي دخترا: 1 - فاصله سني مون خيلي زياده(يعني خيلي از مرحله پرتي) 2 - من به تو علاقه به اون صورت ندارم (يعني خيلي بد هيکلي) 3 - من الان تو موقعيت بدي هستم (يعني دلم يه جا ديگه گيره) 4 - تقصير تو نيست تقصير منه (يعني عجب غلطي کردم با تو دوست شدم) 5 - من تو دوستيمون از هيچ کاري دريغ نکردم (يعني هر غلطي خواستم کردم) 6 - ديروز يه خواستگار دکتر داشتم (يعني زودتر بيا منو بگير ) WebGozar.com Sms Vote code -->

Powered by WebGozar

سه تا عکس از خواننده ترکیه" سبیل جان" واقعا"تکه حیفه از دست بدی

WebGozar.com Sms Vote code -->

Powered by WebGozar

به مناسبت ماه رمضان و بازگشت به سوی او (ما از این چیزا بلدیم!!!)

ای برادر و ای خواهر و ای طالب طریق سعادت و ای تشنه آب زلال کوثر انسانی بدان که تشنه بسوی آب و خود تشنه ی تشنه است آب خدا گدا گدا کند گدا خدا خدا کند یعنی اول آب به دنبال تشنه با تشنگی میگردد سپس تشنه اب طلب می کند پس اول خدا بدنبال گدا می گرددد که جود و وجود اقتضای فقیر دارد بعد گدا خدا خدا می کند پس ای عزیز از تو حرکت از خدا برکت. پس به حقیقت برو و بگو آمدم، اگر گفتند اینجا چرا آمدی بگو بکجا روم و بکدام در رو کنم ، اگر گفتند به اذن کی آمدی بگو شنیدم بر ضیافتخانه فیض نوالت منع نیست در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته اگر گفتند تا به حال کجا بودی؟ بگو راه گم کرده بودم. اگر گفتند چی آوردی؟ بگو اولا دل شکسته که از شما نقل است در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس بازار خود فروشی از ان سوی دیگر است و ثانیا: جز نداری نبود مایه دارایی من طمع بخششم از درگه سلطان من است و ثالثا: الهی آفریدی رایگان روزی دادی رایگان بیامرز رایگان تو خدایی نه بازرگان اگر گفتند برونش کنید بگو: نمیروم از دیار شما به کشور دیگر برون کنید از این در ، درآیم از در دیگر اگر گفتند این جرات را از که آموختی بگو از حلم شما. اگر گفتند قابلیت استفاضه نداری بگو قابلیت را هم شما افاضه می فرمایید. اگر گفتند مذنبی بگو اولا شنیدم شما غفارید و ثانیا من ملک نیستم ادم زاده ام و ثالثا : نا کرده گنه در این جهان کیست بگو انکس که گنه نکرد و بزیست بگو من بد کنم تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو اگر گفتند این حرف ها را از کجا یاد گرفتی بگو بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود اینهمه قول و غزل تعبیه درمنقارش اگر گفتند چه می خواهی بگو: جز تو ما را هوای دیگر نیست جز لقای تو هیچ در سر نیست مبارك باد آمد ماه روزه مبارك باد آمد ماه روزه رهت‏خوش باد اى همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببينم كه بودم من به جان دلخواه روزه نظر كردم كلاه از سر بيفتاد سرم را مست كرد آن ماه روزه مسلمانان سرم مست است از آن روز زهى اقبال و بخت و جاه روزه بجز اين ماه ماهى هست پنهان نهان چون ترك در خرگاه روزه بدان مه ره برد آن كس كه آيد در اين مه خوش به خرمنگاه روزه رخ چون اطلسش گر زرد گردد بپوشد خلعت از ديباى روزه دعاها اندرين مه مستجابست فلك‏ها را بدرد آه روزه چو يوسف ملك مصر عشق گيرد كسى كو صبر كرد در چاه روزه سحورى كم زن اى نطق و خمش شو ز روزه خود شوند آگاه روزه

شاید خطا کردم ... نمي دانم چرا ؛ شايد خطا كردم وتو بي آنكه فكر غربت چشمان من باشي...نمي دانم كجا ، تا كي ، براي چه ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد و بعد از رفتنت يك قلب دريايي ترك برداشت و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاكستري گم شد و گنجشكي كه هر روز از كنار پنجره با مهرباني دانه بر مي داشت تمام بال هايش غرق در اندوه غربت شد و بعداز رفتن تو چشمانم خيس باران شد و بعد از رفتنت انگار كسي حس كرد من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت كسي حس كرد من بي تو هزاران باردر هر لحظه خواهم مرد و بعد از رفتنت درياچه بغضي كرد و كسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد و من با آنكه مي دانم تو هرگز ياد من را با عبور خود نخواهي برد برگرد ببين كه سرنوشت انتظار من چه خواهد شد و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد كسي از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت: تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو در انتخاب آن خطا كردم و من در حالتي مابين اشك و حسرت و ترديد كنار انتظاري كه پاسخ و سردست... ومن در اوج پاييزي ترين ويرانيم نمي دانم چرا ؟ شايد به رسم و عادتم باز براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم ...

برای تو که از بهترین دوستام بودی تولد لحظه های بی قراری ام ،همیشه کسی هست برای آمدن که هرگز میان بغض نیامده... آمدنش را با فانوس و دعا و بوسه و سنگ فرشی مرمری از عشق به انتظار می نشینم!!! وقتی برا پیدا کردن یه پناهگاه واسه گریه کردن خودت رو به آب و آتیش زدی و آخرش با اشکهای خشک شده بهش نرسیدی وقتی یه دل پر از درد داری و نمی تونی سنگینیشو رو دوش کسی بذاری .......... وقتی که از صدای خنده های خودت گریه ات می گیره .......... وقتی دیگه از دوست داشتن و دوست داشته شدن متنفر شدی..... وقتی با ارزش ترین چیز ها تو نگاهت بی ارزش شدن....... وقتی دیگه از همه چیز خسته شدی........... اون موقع است که مثل من به آخرش رسیدی......... امروز شنیدم که رفتی و دلم باز شکست و تنم باز گریست و نگاهم پی یار گم شد من چه تلخم امروز ....

بیا ... به ديدارم بيا هر شب در اين تنهايي تنها و تاريک مانند خدا دلم تنگ است بيا اي روشن اي روشنتر از لبخند شبم را روز کن در زير سرپوش سياهي ها دلم تنگ است بيا بنگر چه غمگين و غريبانه در اين ايوان سرپوشيده وين تالاب مالامال دلي خوش کرده ام با اين پرستوها و ماهي ها و اين نيلوفر آبي و اين تالاب مهتابي . .... شب افتاده است و من تنها و تاريکم . و در ايوان من ديريست در خوابند پرستوها و ماهي ها و آن نيلوفر آبي بيا اي مهربان با من ! بيا اي ياد مهتابي آرامشم ... آرامشم گم شده است! و من پريشانم در اضطراب آنچه خواهد شد و آيا نگاهم خواهد پذيرفت كه ديگر وقت آسايش است؟ مي توان ماند مي توان رفت ولي هرگز نمي توان...... كسي هست كه بداند چند دقيقه مانده به وقت استراحت؟ چه بايد بكنم؟ لبخند بزنم! اشك بريزم! كجا بروم ، خانه تنهاي ام كجاست؟ كسي آرامشم را نديد؟ تنهایی تنهایی رو دوست دارم زیرا بی وفا نیست...تنهایی رو دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست...تنهایی رو دوست دارم زیرا تجربه کردم...تنهایی رو دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست...تنهایی رو دوست دارم زیرا... تنهایی رو دوست دارم به خاطر اشکهایی که میشه در آغوشش بریزی...به خاطر اینکه تنهایی تنها کسیه که میتونی بهش اعتماد کنی...تنها کسیه که حرفای دلت رو جایی جار نمیزنه...تنهایی دل سوزوندن و غصه خوردن نداره چرا وقتی به کسی میگی تنهام......میگن:آخی...طفلکی تنهاست مگه تنهایی چه گناهی کرده که اینقدر غریب شده...همه یه روزی تنها میشن تنهای تنها!!!روزی میرسه که تنها اونه که به کمکت میاد... زندگی رو دوست دارم فقط برای اینکه تنهایی رو به من نشون داد...هیچوقت برای یه آدم تنها غصه نخورید...اینو بدونین که همه ما تو تنهایی به خودمون فکر می کنیم...تو تنهايي آرزوهامونو شکل میدیم...تو تنهایی به تنها کسمون فکر می کنیم و تنهایی...!!! دلم برای تنهایی می سوزد...چرا هیچکس او را دوست ندارد...؟!!مگر او چه گناهی کرده که تنها شده است...؟!!جرم تنهایی چیست که هیچکس او را نمی خواهد...؟!! دیشب تنهایی از اتاقم رفت دنبالش دویدم...ولی او رفته بود تنهای تنها. نیمه شب اورا مرده کنار حوض خانه پیدا کردم...از گریه چشمانش قرمز شده بود برایش گریستم...آخر او از تنهایی مرده بود...تنهایی مرد و من تنهاتر شدم!!! در کلبه ی تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد...!!! من و تو من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرددل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم WebGozar.com Sms Vote code -->

Powered by WebGozar

پایان انتظار

روزی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت . وزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسانی برای هر انسان برادری است. روزی که دیگر در خانه هایشان را نمی بندند قفل افسانه ای است و قلب برای زندگی بس... روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است تا تو به خاطر آخرین حرف به دنبال سخن نگردی. روزی که آهنگ هر حرف زندگی است تا من به خاطر آخرین شعر ،رنج جستجوی قافیه نبرم! روزی که هر لب ترانه ای است تا کمترین سرود بوسه باشد. روزی که تو بیایی برای همیشه و مهربانی با زیبایی یکسان شود. روزی که ما برای کبوتر هایمان دانه بریزیم... و من آن روز را انتظار می کشم حتی اگر روزی که دیگر نباشم

Powered by WebGozar

10 زن قدرتمند جهان در عرصه اقتصاد!!

ايندرا نووي هندي الاصل در صدر 10 زن قدرتمند جهان در عرصه اقتصاد معرفي شدند. خبرگزاري فارس: ايندرا نووي هندي الاصل كه مدير عاملي شركت پپسي را برعهده دارد، قدرتمندترين زن جهان در سال 2007 شناخته شد. به گزارش خبرنگار اقتصادي فارس نشريه فورچون در طي گزارشي به معرفي قدرتمندترين زنان جهان در عرصه اقتصادي پرداخته است. اين گزارش بر پايه مسووليت‌هاي اجرايي زنان مهم دنيا در عرصه فعاليت هاي اقتصادي و ميزان اهميت و ارزش شركت هاي تحت اداره آن ها تهيه شده است. قدرتمندترين زن جهان در اين گزارش ايندرا نووي مدير عامل شركت پپسي شناخته شده است. ايندرا هندي الاصل و 51 ساله است كه رياست هيئت مديره يكي از بزرگترين شركت هاي توليد نوشيدني را در جهان بر عهده دارد. درآمد شركت پپسي كه مقر آن در آمريكا قرار دارد در سال 2006 به بيش از 35 ميليارد دلار و ارزش سهام آن به سه دلار رسيد. دومين زن قدرتمند جهان از نظر اقتصادي آنا مولكهي 54 ساله است كه رياست شركت زيراكس را برعهده دارد. شركت زيراكس در زمينه توليد سخت افزار هاي كامپيوتري مثل پرينتر، فاكس و غيره و همچنين ارائه خدمات در زمينه تكنولوژي ارتباطات فعاليت دارد.در سال گذشته ارزش سهام اين شركت رشدي 10 درصدي را تجربه كرد. پيش بيني مي شود ميزان فروش اين شركت در سال جاري به 16 ميليارد دلار برسد. سومين زن قدرتمند جهان در بعد اقتصادي مگ وايتمن رئيس هيئت مديره شركت اينترنتي اي بي است. اين زن كه 51 سال سن دارد مدير بزرگترين شركت هاي فروش اينترنتي در جهان محسوب مي شود. ارزش اين شركت بالغ بر شش ميليارد دلار برآورد مي شود. اين شركت با افزايش 45 درصدي در ارزش سهام خود مواجه شده است. چهارمين نفر در اين بين آنجلا برالي 46 ساله رئيس شركت ولپينت معرفي شده است. شركت ولپينت بزرگترين شركتي است كه يك زن در راس آن قرار دارد. درآمد اين شركت در سال قبل به 57 ميليارد دلار رسيد. شركت مذكور در زمينه مراقبت هاي بهداشتي در آمريكا فعاليت دارد. آرن روزنفلد به عنوان پنجمين زن قدرتمند جهان در راس شركت كرافت فود قرار دارد.وي 54 سال سن دارد. شركت كرافت فود يك شركت بزرگ در زمينه توليد مواد غذايي است. درآمد اين شركت در سال 2006 به 4/34 ميليادر دلار رسيد. پت وئرتز نيز كه در رتبه ششم قرار دارد 54 ساله است. او رئيس شركت ميدلند است كه در زمينه توليد پلاستيك و مواد شيميايي فعاليت دارد.درآمد اين شركت در سال 2006 با رشد 20 درصدي به 44 ميليارد دلار رسيد. هفتمین زن قدرتمند جهان سوزان آرنولد 53 ساله رئيس شركت پراكتر گمبل است. رشد اين شركت بالغ بر 4 تا 6 درصد و ارزش آن 76 ميليادر دلار است. اوپرا وينري در رتبه هشتم قرار دارد. او نيز 53 ساله است. آندره جانگ 49 ساله رئيس شركت آون پرداكتس در جايگاه نهم و برندا بارنس 53 ساله رئيس شركت سارا لي در جايگاه دهم قرار گرفته است.

Powered by WebGozar

پنچ آدم خوار در یک شرکت کامپیوتری

پنج آدمخوار به عنوان برنامه نویس در یک شرکت خدمات کامپیوتری استخدام شدند. هنگام مراسم خوشامد گویی رئیس شرکت گفت :"شما همه جزو تیم ما هستید.شما اینجا حقوق خوبی می گیرید ومیتوانید به غذا خوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید.بنابراین فکر خوردن کارکنان شرکت را از سر خود بیرون کنید". آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری نداشته باشند.چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت:"می دانم که شما خیلی سخت کار میکنید.من از همه شما راضی هستم.اما یکی ازنظافت چی های ما نا پدید شده است.کسی از شما میداند که چه اتفاقی افتاده است. آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند . بعد از اینکه رئیس شرکت رفت رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید :کدوم یک از شما نادونا اون نظافت چی رو خورده. یکی از آدمخوارها با اکراه دستش رو بالا برد.رهبر آدمخوارها گفت:ای احمقطی این چهار هفته ما مدیران,مسئولان پروژه ها رو خوردیموهیچکس چیزی نفهمید وحالا تو اون آا رو خوردی و رئیس فهمیده از این به بعد لطفا"افرادی رو که کار میکنند نخورید

Powered by WebGozar

سوتی صدا و سیمای ایران

اینبارم بخون حالشو ببراینا همش تقدیم شما
ساعت ۳:۱٢ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٧/۳/۱۳ *یکی دو هفته پیش این پسره (امیرمحمد) به عمو پورنگ گفته بذار یه ماچ از لبات بگیرم و پورنگ هم سرخابی شده!
*توی اخبار سراسری بود که آقای بابان همراه همکار خانومش می‌خواست خداحافظی کنه گفت: به همراه خانمم از شما خداحافظی می کنم!
*برنامه‌ی صبح ایرانی رادیو سراسری که از ساعت ۶ و خورده ای صبح شروع میشه یک مجری خانم داره به اسم قلع ریز یا مشابه اون که یه روز، گفتند: یک خبر جالب می‌خوام براتون بخونم، تو اینترنت می‌گشتم (!) این خبر رو دیدم که نوشته یک پیرمرد به مدت ۵۰ سال بالای درخت زندگی کرده و بعد فرمودند که: شوخی نیست، طرف ۵ قرن بالای درخت بوده!
*یه تبلیغی جدیدا تو تلویزیون نشون میده که ظاهرا مال یک شرکت آموزش کنکور به اسم " تست قرمز " هست ... خلاصه یه پسره رو نشون میده که کتابای اینا رو می خونه بعد میره سر جلسه با خیال راحت تست میزنه ...فقط یه نکته ای هست ... این پسره سر جلسه کنکور فقط یه پاسخ نامه دستشه ... هیچ پرسش نامه ای وجود نداره ...! *یکی از برنامه های زنده شبانه چند سال قبل بود که تو شبکه تهران پخش می شد و احمدزاده و حسینی مجریاش بودن. خسرو شایگان (دوبلور) تلفنی باهاشون تماس گرفته بود و اینا هم گیر داده بودن که یه آهنگی رو که معمولا زمزمه می‌کنی بخون. هرچی این بنده خدا می گفت الآن چیزی یادم نیست ول کن نبودن که یه دفعه شروع کرد به خوندن : مرا ببوس ...! مرا ببوس ... اون دو تا هم که دستپاچه شده بودن فورا گفتن به به چه صدای خوبی! حالا می‌رسیم سر سوال بعد و هر جور بود نذاشتن بقیشو بخونه.
*یه بارم تو برنامه کودک (حالا همه فکر میکنن من برنامه کودک می بینم) عمو پورنگ اجرا می کرده مسابقه تلفنی بوده یه دختره زنگ زده بوده ، پورنگ بهش میگه بابا خونه هست باهاش صحبت کنم میگه هست ولی حمومه ، میگه مامان چه طور ؟ میگه مامانمم حمومه !!!*یه بار گوینده اخبار ساعت ۲ می‌خواست بگه وفات پدر آقای احمدی نژاد گفت: شهادت پدر آقای احمدی نژاد که سریع درست کرد. ولی معلوم بود اعصابش خرد شده و چند تا اشتباه دیگه هم کرد.
*یه خاطره دیگه از عمو پورنگ (یه صدای دخترونه)
- الو ؟ - الو ؟- سلام - سلام - خوبی - مرسی . عمو پورنگ ؟ - جانم ؟ - من خیلی دوستتون دارم - منم خیلی دوستت دارم عزیزم . اسمت چیه ؟ - کتایون - کتایون ؟ خوبی ؟ - بله - کتایون ؟ من ازت سوال می پرسم . تو بگو کتایون . باشه ؟ - باشه - کی از همه بهتره ؟ - کتایون - کی تو کارا به مامان کمک می کنه ؟ - کتایون - کیه که مامان دوستش داره ؟ - کتایون - کیه که بابا وقتی از در میاد ماچش می کنه ؟ - مامان (منبع:سایت یونیک)
(همیشه لبخند به لب داشته باشید)

Powered by WebGozar

گالری عکس های زیبای عاشقانه و دختران پری رو

به گالری عکس خوش آمدید

همیشه شاد باشید